فریادی بی سخن تر از سکوت ( بنجامین )

سکوت دردناکتر است یا صدا ؟!

فریادی بی سخن تر از سکوت ( بنجامین )

سکوت دردناکتر است یا صدا ؟!

برای جنبش سبز (۱)

به یاد داشته باش ...  

که روزها و لحظه ها هیچگاه بازنمی گردند ...  

به زمان بیاندیش و شبیخون ظالمانه زمان ...  

زمستانی طولانی و سخت در پیش خواهیم داشت ...  

زمستانی که از یاد نخواهد رفت ...  

دیگر چه می توانم گفت ؟! 

جز اینکه ...  

لباسهای زمستانی ات را فراموش نکن ...  

سمفونی مردگان اثر استاد عباس معروفی

۱۳ آبان آئینی دولتی در برابر دولت !!!

در دیدگاههای جامعه شناسی جشنها و مناسبتهای گوناگون روشهایی هستند که در راستای ایجاد وحدت و یکپارچگی در جامعه مورد استفاده قرار می گیرد مثلا جشن نوروز ، چهارشنبه سوری ، روز قدس ، روز ۱۳ آبان و ... همانطور که مشاهده می کنید در این آئین ها براحتی دو دسته قابل تفکیک و تشخیص است :  

۱ ) آئین های خودجوش و مردمی  

۲ ) آئین های دولتی و حکومتی  

و همانگونه که از عنوان این دو دسته بر می آید نیازی به توضیح بیشتر در مورد آنان نیست .   

برخی از آئین ها مثل عید نوروز و چهارشنبه سوری طی سالیان دراز توانسته اند جایگاه خود را در روح و جان مردم بازکرده و با هیچ روشی هم قابل محو شدن نیستند ... همانطور که در خصوص این دو مورد اخیر هم این موضوع کاملا قابل مشاهده است که از سوی حاکمیت ( ج . ا . ا ) تلاشی همه جانبه برای کمرنگ کردن و حتی محو نمودن این آئین ها طی سالین بعد از انقلاب صورت گرفته است لیکن با توجه به مردمی بودن این آئین ها بعید به نظر می رسد این آئین ها از دل و جان ایرانیان پاک شوند . 

در آستانه چندین آئین از جمله ۱۳ آبان ، ۱۶ آذر و ۲۲ بهمن قرار داریم . این مناسبتها طی سالیان بعد از انقلاب به تدریج به آئین هایی دولتی بدل گردیده بود لیکن قبل از انقلاب این آئین ها آئین هایی مردمی بوده است و در راستای مبارزه با حکومت پهلوی مورد استفاده قرار می گرفته اند و خود ابزاری برای ایجاد وحدت در میان طبقات گوناگون جامعه آنروز ایران در مقابله با حکومت وقت بوده اند لیکن بعد از انقلاب این موضوع رنگ باخت تا .... امروز که به نظر می رسد این برنامه ها و مناسبت ها مجددا بعنوان ابزاری در راستای مقابله با حکومت و حاکمیت مورد استفاده از سوی مردم است و ابزاری است در راستای ایجاد وحدت در میان مردم ... همانگونه که در روز قدس هم چنین گردید .  

در یادداشتی با عنوان قبیله هامارها اشاره کردم که در این قبیله زنان طی رسمی در روز بالغ شدن برادرشان طی آئینی مفصل مورد ضربات شلاق قرار می گیرند و بروی بدنشان جای زخمی خواهد ماند ... این آئینی است در راستای ایجاد وحدت و یکدستگی در میان مردم آن منطقه در آفریقا برای مقابله با شرایط سخت آن سرزمین و ... امروز از آئینها و مناسبتهایی مثل روز قدس ، ۱۳ آبان ، ۱۶ آذر و ۲۲ بهمن بعنوان وسیله ای برای وحدت و اعلام اعتراض مردم ایران استفاده می شود تجربه ای که در سالهای بعد از انقلاب حداقل کم نظیر بوده و با این گستردگی و حمایت مردمی بی نظیر .  

...  

همراه شو ای عزیز ...

بدرقه خدا

می دونی ... ؟  

وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد ، بهم گفت ... :  

جایی که داری میری مردمی داره که میشکننت ... نکنه غصه بخوری .. ! من همه جا باهاتم .  

تو تنها نیستی ... !  

توی کوله بارت عشق میگذارم که بگذری ... قلب میذارم که جا بدی ... 

 اشک بهت میدم که همراهیت کنه و ... مرگ که بدونی برمیگردی پیشم !!

پیچیدگی های زن و مرد

مرد و زن هر دو می توانند به یک اندازه پیچیده باشند ...  

با این تفاوت که پیچیدگی های زن غالبا ذاتی و پیچیدگی های مرد ...  

غالبا ذاتی است ... !  

 

نظر شما چیه ؟ !

با من بیا

بیا آب شو ، مثل واژه ؛ در سطرهای خاموشی ام !  

این کاغذ های سفید که در مقابلم هستند را ...  

بی جای پای تو کسی قاب نمی کند !  

دفتر خاطراتم را خط خطی کن  ...

با تپشهای قلبت !!

 

شعر از بنجامین

زندگی من باد است

به یاد آور که زندگی من باد است  

.... و چشمانم دیگر نیکویی نخواهد دید ...  

چشم کسی که مرا می بیند دیگر به من نخواهد گریست  

و چشمانت برای من نگاه خواهد کرد  

... و من نخواهم بود .  

 

« عهد عتیق ، کتاب ایوب ، باب هشتم »  

از گفتار خانه سیاه است .

عاقبت ...

عاقبت نام مرا  

... باران و باد  

نرم می شوید  

از رخسار سنگ  

گور من گمنام می ماند به راه  

... 

فارغ از افسانه های نام و ننگ  

کنجکاوی و زندگی مدرن

یکی از آفت هایی که جامعه امروز ما را فرا گرفته است این است که همه می خوان از کار هم سر دربیارن ... می خوان بدون توی خونه دیگران چی میگذره ... حتی دوست دارن بدونن تو فکر و ذهن دیگران چی میگذره !!! و خوب این موضوع می تونه عواقب بسیار خطرناکی رو به همراه داشته باشه ... اصولا ما ایرانی ها لوازم و ابزار مدرنیته رو توی زندگیمون وارد کردیم اما قواعد و قوانین مدرنیته رو نه ! ... ما ماشین سوار میشویم اما از اجرای قانون رانندگی بیزار هستیم و اون رو مایه عذاب و دست و پا گیر می دونیم ! ... ما آپارتمان نشین شدیم اما نمی خواهیم به اصول زندگی آپارتمانی پایبند باشیم ... سکوت رو رعایت کنیم .. نظافت رو رعایت کنیم .. در زندگی جمعی جاری در یک مجتمع و یا آپارتمان شرکت کنیم .. و حتی در بسیاری از موارد تراس آپارتمان هایمان را با پرده و حصیر می پوشانیم ... ما روزانه تعداد زیادی اتومبیل تولید و روانه بازارهای مصرف می کنیم اما گسترش خطوط رفت و آمدمان متناسب با این تولید و تزریق نیست که نتیجه اش میشه تصادفهای متعدد منجر به مرگ و یا ترافیک های طولانی طاقت فرسا و .. این یعنی اینکه ما در کنار آمدن با زندگی مدرن و مدرنیته دچار مشکل هستیم .

البته من عقیده ندارم که نمیشه مدرنیته رو بومی و با ارزش های ایرانی هماهنگ کرد اما خوب بالاخره باید یک سری موارد و اصول مربوط به مدرنیته رو حفظ کرد که بدون اونها نتیجه همین شلم در شوربایی میشه که همگی بهش عادت کردیم و ازش رنج می بریم .  

از موضوع اصلی دور نشم ...  

دخالت و کنجکاوی هم از اخلاق ها و عادتهایی هستند که ما در زندگی خود به کرات از مورد استفاده قرار می دهیم که موجب ایجاد مزاحمت برای خود و دیگران می شویم نمونه بارز آن اینکه وقتی جایی تصادف میشه تمام ماشین های عبوری از کنار صحنه تصادف با کنجکاوی عجیبی به صحنه نگاه می کنند که باعث ایجاد ترافیک سنگین بیهوده در اون نقطه میشه و چه بساکه حتی سبب تصادفهای دیگری نیز بشود .  

در حالی که در زندگی مدرن مردم عادت کرده اند سر به کار خویش داشته باشند نه سر به کار دیگران . خستتون کردم ؟! ببخشید .