فریادی بی سخن تر از سکوت ( بنجامین )

سکوت دردناکتر است یا صدا ؟!

فریادی بی سخن تر از سکوت ( بنجامین )

سکوت دردناکتر است یا صدا ؟!

فریاد در سکوت

فریادم در سکوت است ...  

تشنه ام در آب ...   

گریه هایم در موج پر خروش دریای احساسات ...   

گریه هایم بی اشک ...  

پروازم درباد ...  

من نشسته تنهای تنها در کنار اوهام ...  

وهم آید همی در کنارم ...  

اندازد گلیم پیک نیکش در هوای احساسم ...  

من دیگر هیچ ندارم ...  

سیگارم برلب ...  

قهوه ام نیم خورده ...  

من دگر هیچ ندارم ...  

جز وهم خیال انگیز چشمهایت ...  

من منم ، بی تو ، بی خودم ...  

چرا من بی توام ...  

چرا من بی توام ؟

خواهش می کنم بدون ذکر منبع استفاده نکنید .

با من هر چه کرد آن آشنا کرد

زندگی بعضی مواقع آنقدر شیرین به نظر میرسه که دلت نمی خواهد هیچ وقت ازش دل بکنی اما بعضی موقع ها بعضی مسائل اینقدر ناراحتت می کنه که ... می خواهی سرت رو اونقدر به در و دیوار بزنی تا مخت پهن بشه روشون !!  

جالب هم اینه که آدم معمولا از دست اونی که براش از همه عزیزتره بیشتر از همه ناراحت میشه چرا ؟ چون هر چه با من کرد آن آشنا کرد ...  

من هیچ وقت از مردم توی کوچه و بازار انتظار ندارم منو درک کنن یا برای ناراحتی های من ، عواطف و احساسات من و خواسته های من واکنشی از خودشون نشون بدن اما کسی که من باهاش رابطه احساسی ، ذهنی و فکری دارم چی ؟؟؟

قبیله هامارها

قبیله هامارها قبیله ایه در دل قاره آفریقا  ...

جایی که هنوز زمزمه های مدرنیسم به گوش نمی رسه جاییه که هنوز پایبندی به ارزشهای پدرها و اجداد مهمه ...  

در این قبیله وقتی پسری به سن لازم برای تشکیل خانواده و مستقل شدن می رسه باید از روی گاوها بپره تا مرد شدن خودشه رو به همه ثابت کنه اونهم در مراسمی که از تمام فامیل و آشنایان در آن شرکت می کنن ...  

در این قبیله زنها در شب مراسم از روی گاو پریدن توسط مردها شلاق می خورن و این شلاق خوردن بدین معنی است که اینها برای اون مردی که از روی گاو پریده دچار درد و رنج شدن و این تحمل درد و رنج برای اون زن رابطه ای پیچیده در بین قبیله ایجاد می کنه که در صورت بروز مشکلات اون مرد خودش رو موظف می دونه که به اون زن کمک کنه !!!  و سند تحمل درد اون زن هم زخم هاییکه در شب مراسم از روی گاو پریدن بروی کمرش به جای مونده .

تو فکر یه سقفم !!

یکی از تبلیغ هایی که بانک مسکن قبلا انجام می داد این بود که یه بچه رو نشون می داد که  می گفت تو فکر یه سقفم !  

حالا سوا من اینه که کی به ما یاد داده که  

به این فکر کنیم که از کجا اومدیم ... به کجا می خواهیم بریم ؟  

آزادی داریم یا نداریم ؟ زندگی خوبه یا زندگی بده ؟  اصلا به چی میگن آزادی ؟ آزادی چیه ؟ 

درس خوندن خوبه یا پول درآوردن ؟   

آدم باید عقیدشو به دیگران بگه یا باید از اونا مخفی کنه ؟  

چرا باید مسلمان بشه ؟ چرا باید شیعه بشه ؟ چرا باید سنی بشه ؟ چرا مسیحی ؟ و ...   

چرا برای زندگی ماشین و خونه و پول لازمه چرا صداقت و محبت و دوست داشتن مهم نیست ؟ 

چرا ... چرا ... ؟  

شما هم چرا های خودتونو برام ارسال کنید ... ممنون . 

جهان هر کس به فکر وسعت فکر اوست !

آکواریومی را تصور کنید که ۱۰ ماهی در آن است و در حدود ۱۲۰۰۰ سانتی متر مکعب آب را در خود جای داده است این ماهی های کوچک دنیای خود را در این آکواروم می بینند و حتی به فکرشان هم خطور نمی کند جایی به نام رودخانه - دریاچه - دریا و یا اقیانوس وجود دارد !!   

قبلایه فیلمی دیدم که ویل اسمیت هم در آن بازی می کرد اما الان اسم فیلم یادم نمی یاد اصلا مهم هم نیست اما در این فیلم ویل به یه کمدی سر می زنه که یه عده آدم کوچولو هم در آن زندگی می کردن و اونا فکر می کردن که این کمد بهترین دنیا و برگترین دنیای موجوده و در همین فیلم نشون میده که ویل یه دری رو که روش موشته بود ورود ممنوع باز می کنه و می بینه که دره یه کمده که به دنیای به اصطلاح آدم گنده ها باز می شه !!! 

من همیشه وقتی به آسمان نگاه می کنم با خودم فکر می کنم در این لحظه که من دارم به آشمان و ستاره هاش نگاه می کنم کیه که با ای آکواریومم نشسته و داره به من ذرهء ناچیز نگاه می کنه ؟ ...... !

سرآغار

سلام ... 

این وبلاگ منه و دوسش دارم !  

شما چطور ؟!!   

 

من نمی دونم شما چجور آدمی هستید و چی رو قبول دارید یا چیو قبول ندارید !  

اما من خودم اینجوریم که ممکنه امروز یه چیزیو قبول داشته باشم ام فردا خلافشو نتیجه گیری کنم و دیگه قبولش نداشته باشم !!! 

   

اما هر کسی هستیو هرچیو قبل داری و هر چیو قبول نداری باید بگم که ... با خودتون کاری نکنید که موقع خواب بی فردا و بی خواب ... به جای اینکه دستتون رو بذارید زیر تنبونتون ... دستتون رو بذارید رو پیشونیتون !!! یا به جای تامل در یه قوس ملایمو یه برجستگی ناز ... برید تو فکر حساب و کتاب و ورشکستگی آردواز !!! 

کاری نکنید که اونقدر تنها بشید از ترس شکستن تنهایی و سکوتتون جرات نداشته باشید درباره اش حتی با خودتون صحبت کنید ؟؟